روز گذشته آقای مسعود رجوی در یک پیام کوتاه رو به مردم ایران فرمان شورش و قیام داد. آقای رجوی رهبر مقاومت ایران در پیامی رو به مردم ایران و جوانان شورشی و انقلابی گفتند:
خلیفهٔ ارتجاع میگوید “جهش تولید” برای رژیم حیاتی است!
و بر آنست تا “به هر قیمتی که هست مسأله تولید” را دنبال کند!
قیمت آن “جهش” در فرستادن امواج انسانی به کام مرگ مانند جنگ ضدمیهنی است!
تولید و اقتصاد بهانه است هدف حفظ نظام از خطر قیام و سرنگونی است!
میخواهد کرونا را در خدمت بقا و ضد سرنگونی بکار بگیرد!
اما رژیم ولایت جان بدر نخواهد برد!
اکنون بسیاری از مردم با نان خشک و آب ارتزاق میکنند!
ارتش گرسنگان پیش بسوی شورش و قیام!
پیش از اینهم آقای مسعود رجوی رهنمودهای مشخصی رو به مردم ایران و جوانان شورشی و انقلابی داده بودند.
پیام آقای رجوی پس از آن بود که علی خامنه ای در سخنرانی روز گذشته خود گفت که جهش تولید برای رژیمش حیاتی است و حسن روحانی در جلسه شورای عالی امنیت ملی گفت که حتی اگر ۲ میلیون نفر بر اثر ابتلا به کرونا بمیرند، به دلیل وضعیت اقتصادی نمی توان کشور را تعطیل کرد.
و … « اگر مشاغل و اصناف را تعطیل کنیم ، چند وقت دیگر با اعتراضات خیابانی ۳۰ میلیون گرسنه رو به رو خواهیم شد»
ترانه جنگ سرنوشت تقدیم به پزشکان و پرستاران فداکار و همه ایرانیانی که به جای خاموشی، راه شورش و در پیش گرفته اند.
لوموند، روزنامۀ عصر پاریس، در شمارۀ پنجشنبه نهم آوریل، در گزارشی به این موضوع پرداخته و نوشته است: حسن روحانی میان سلامت مردم و خطر فروپاشی اقتصادی کشور دست به انتخاب زد و جلوگیری از فروپاشی اقتصادی را به سلامت مردم ترجیح داد.
رابطه دولت و ملت در مرز طغیان اجتماعی
الان زمان برخاستن و قیام و شورش است زیرا تا جایی که به آخوندهای حاکم برمیگردد! تمام شواهد از زمان ظهور آن تا به امروز گواهند که گویا حاکمیت میخواهد این بلا را به نعمتی برای مهار قیام و اعتراضات مردمی تبدیل کند.
بسیاری بحران کرونا را بسان سقفی بر دیوار بحرانهای گذشته قلمداد میکنند و شدت اثر گذاری آن را بسا افزونتر میدانند. چرا که جبهه خلق و جامعه را در برابر جبهه ضدخلقِ حاکمیت و دولت و توابعشان گستردهتر و همهگیرتر شده است.
با همین پیشینهها است که شاهدیم که بحران کرونا با همهٔ آسیبهای روحی و روانی و زیستیاش، ایران را به «مرحله حساس رابطه دولت ـ ملت» رسانده است: «رابطه دولت ـ ملت به مرحله حساسی رسیده است. حوادث آبان و دی سال گذشته، گستره ماجرا در شهر و روستا، شعارهایی که سر داده شد و نیز نحوه مشارکت در انتخابات اسفند، شرایطی را فراهم کرده که برونرفت از آن، مستلزم تصمیمات سخت است».
این واقعیت آنقدر برای دلسوزان جمهوری اسلامی آخوندی ملموس و در دسترس شده است که اعتراف میکنند اگر چه «کرونا قابل پیشبینی نبود»، اما «آثار مرگبار پدیدههای اجتماعی» در پساکرونا مشهود است: «اگر از پدیده غیرقابل پیشبینی کرونا درس نگیریم ـ که نمیگیریم ـ باید دانست که پدیدههای قابل پیشبینی، آثاری بسیار مرگبار و منهدمکننده خواهند گذاشت». (هاشمیطبا، روزنامه شرق، ۱۹فروردین ۹۹)
زنگهای شورش و قیام پساکرونایی در تقدیر
در ساختاری که استراتژی آن فقط سر پا نگهداشتن آخوندیسم برای سلطهگری سیاسی و اقتصادی است، در ساختاری که فهمش از مردم در حد رأی گرفتن از آنها و مهر خوردن شناسنامهشان برای تثبیت سلطهگری بر آنها و چپاولشان است!
هیچ چیزی سر جای و وظیفه و مأموریتش نیست! آمار مرگ و میر را به جای وزارت بهداشت، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات غربال میکند و مجلس پشت طرح سه فوریتی تعطیلی کشور به شکل یک موجود زبان بسته کٌپ میکند.
در همین تاریکی ناقوس شورش و ایستادن و به خیابان آمدن نواخته میشود و بر گرسنگان است که برپا خیزند و به ندای منجی خود پاسخ بدهند!
تا با همت کوشندگان راه آزادی روز نوین مردم ایران به عرصه طلوع بنشیند و همه رنج و بدبختی و نابرابری پایان یابد و سالهای شادمانی و سلامت مردم فرا برسد! همبن امروز هم آغاز کنیم میتوانیم کشوری نو و سرآمد بسازیم!
بپا خیز هموطن ما میتوانیم کرونای ولایت فقیه را شکست بدهیم!