صدها بادکنک سیاه را که برای مراسم مسافران هواپیمای اوکراینی در اشرف۳ آماده کردهاند را میتوانم از فاصله دور ببینم.
همه با لباسهای تیره به سمت میدان لاله میروند.
چراغهای قشنگی که روی درختهای کنار خیابان اصلی بعد از سال نو روشن شده بودند از دیشب خاموش است.
میدان لاله در انتهای خیابان انقلاب در اشرف۳ قرار گرفته است. در این میدان لالههای سرخ و براق، بر بالای سکویی است، که بر فراز چند ردیف از پلههای مرمری قرار گرفته است.
ریزش بارانی که از صبح شروع شده هنوز قطع نشده!
اما باران باعث نمیشود مراسم بزرگداشت خاطره مسافران هواپیمای اوکراینی که با شلیک موشک سپاه کشته شدهاند کنسل شود.
روی پلههای میدان لاله شمعها سو سو میزنند.
بادکنکهای سیاه همزمان با ورود خانم رجوی رها میشود و به آسمان پرواز میکنند.
باد آنها را به سمت شرق میبرد و من تا وقتی که خیلی دور میشوند به آنها نگاه میکنم، تا جایی که مثل نقطههای سیاه محو میشوند. هر کدام از آنها سه روبان سبز و سفید و سرخ را به همراه خود به آسمان میبرند.
خانم رجوی با لباس سیاه از پلهها بالا میرود و در جایگاه سخنرانی قرار میگیرد.
با اشاره به سانحه دلخراش کشته شدن مسافران هواپیمای اوکراینی میگوید: «هنوز مردم ایران از داغ ۱۵۰۰شهید در قیام آبانماه بیرون نیامدهاند که داغ و درد دلخراش دیگری برای مردم فرا رسیده.
و آنهم کشتار ناجوانمردانه ۱۷۶تن در فاجعه شلیک به هواپیمای مسافربری است.
مریم رجوی ضمن اشاره به تظاهرات دانشجویان و جوانان در مراسم بزرگداشت یاران جانباختهشان گفت:
خشم و عصیان یاران آنها در دانشگاهها و در سراسر شهرها دوباره نشان داد که مردم ایران نه میبخشند و نه فراموش میکنند، نه آرام میشوند و نه به گوشهیی میروند.
بلکه همچنان در میدان هستند، و فریاد میزنند: مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور.
مردم ایران دیکتاتوری حاکم بر ایران را نمیخواهند.»….
مراسم جمعیت با خواندن سرود مرز پر گهر پایان میپذیرد.
در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما….. دوباره به آسمان نگاه میکنم بادبادکهای سیاه را خیلی دوردست به صورت فشرده شکل نقشه ایران میبینم! یک نقشه سیاه روی آسمان!
موقع برگشت آب بارانی که از داخل کانال به موانع میخورد و رد میشد، صدای قشنگ و دلنوازی داشت.