علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
در تاریکی شب در پرتو نور یک پروژکتور پیکر بی جان نوید افکاری باز هم بر دوش جمعیت این بار نه در تشک کشتی و پس از گرفتن مدال قهرمانی بلکه به سوی قبرستان شیراز تشییع شد. اینک نوید نمیتوانست آخرین مدال خود را ببوسد و به دوربین نشان بدهد. آخرین مدالش طنابی بود که نهایت شجاعت او را در کسب آزادیخواهی برای وطن نشان میداد. او را گزمه به دار کشید چون بیشتر از این نمیتوانست قهرمانی را تحمل کند که بیش از اندازه به مردم عشق میورزید و آزادیشان را به قیمت جان طلب میکرد.
قد بلند نوید در سایه نور پروژکتوری که برای پیدا کردن محل خاکسپاری روشن کرده بودند در خانه ابدی دفن شد. روزی که خلق بداند هر قطره خون او محراب میشود.
ای من آن پیلی که زخم پیل بان
ریخت خونم از برای استخوان
آن که کشتستم پی مادون من
مینداند که نخسبد خون من
بر من است امروز و فردا بر وی است
خون چون من کس، چنین ضایع کی است
علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
نوید افکاری برخلاف قانون کشتار انسانها توسط قضاییه رژیم ایران که روز قبل از اعدام زندانی میتواند خانواده اش را ملاقات کند، از چنین حقی هم برخوردار نبود. و روز گذشته خبر اعدام وی خانواده اش را مثل کل جهان در شوک فرو برد.
آنها برای گرفتن پیکر عزیرشان به زندان عادل آباد شیراز مراجعه کردند اما عوامل علی خامنه ای خانواده را سردوانده و برای آنها شرط گذاشتند و سرانجام در تاریکی شب نوید به خاک سپرده شد.
جهان حیرت زده شد
چرا که نمیدانست کهفاشیسم دینی حاکم بر ایران برای زنده ماندن، به کشتن و اعدام مثل هوا و مثل اکسیژن نیازمند است.
در افسانههای کهن ایران از ضحاک ماردوشی سخن رفته است؛ مستبد خونآشامی که از دو شانهٔ او دو مار روییده بودند؛ هر روز باید یک جوان سر بریده میشد تا مغزش خوراک مارها شود وگرنه مارها خود مغز ضحاک را میخوردند.
عنیا ضحاک و با ابعادی بسا بسا بالاتر جنایتکاری بر ایران حاکم شده که حتی یک روز بدون اعدام و کشتن آنهم با شنیع ترین شکل آن زنده نمیماند.
دیروز علی خامنه ای خون نوید افکاری را خورد و قبل تر از آن خون مصطفی صالحی را و در آبان یک روزه خون ۱۵۰۰ جوان را . در این اعدامها همان خطی دنبال میشود که روح الله خمینی در کشتار زندانیان در دهه ۶۰ پیش میبرد! همان خط!
اما فرق امروز با دهه ۶۰ اینست که در آن روزها کشتار سی هزار زندانی سیاسی در زندانها انجام گرفت و صدایی از جهان بر نخاست و در سایه مماشات با آخوندها در سکوت ۱۲۰ هزار تن از بهترین فرزندان میهن اعدام شدند و هر روز با وقاحت اسامی آنان را در روزنامه ها نوشتند.
علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
برای نوید البته همین کافی که مسعود رجوی او را قهرمان ملی قیام خواندند و نوشتند:
نوید افکاری قهرمان ملی قیام در برابر نظام آخوندی است.
یاد قهرمان ملی علیاکبر اکبری که لاجوردی را کیفر داد به خیر و یاد مهدی رضایی گل سرخ انقلاب ضدسلطنتی
آنان که در راه خدا و خلق پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند.
نوید و وعده بر حق در تورات و انجیل و قرآن، و چه کسی به عهدش وفادارتر از خداست، پس بشارت بر شما باد با داد و ستدی که به آن برخاستید.
این است رستگاری بزرگ
یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِاللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ – وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ – وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ
فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ – وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
در سال۶۷، سیهزار زندانی دست و پا بسته را در زندانهایش قتلعام کرد، اما باز هم صدایی برنخاست؛ اما امروز بر سر یک اعدام طوفانی در جهان برخاسته است.
بیژن جیرسرایی، سخنگوی سیاست خارجی حزب دموکراتهای آزاد آلمان (لیبرالها) در توییتی نسبت به اعدام غیرمنتظره نوید افکاری، کشتیگیر ایرانی واکنش نشان داد.
او در این توییت نوشت: «امروز نوید افکاری، ورزشکار و قهرمان در ایران اعدام شد. او در یک تظاهرات علیه رژیم ایران شرکت کرده بود. سیاستمداران آلمان و اتحادیه اروپا که مدام خواستار بهبود روابط با این رژیم هستند، باید شرم کنند.»
علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
دیروز خمینی جلاد بیمحابا در داخل کشور میکشت و تنوره میکشید و در خارج کشور نیز در این گوشه و آن گوشهٔ دنیا، گروگانگیری میکرد، بمبگذاری میکرد و ترور میکرد تا مرعوب کند، امروز جانشین او خامنهای هم میخواهد همان کارها را بکند، اما نمیتواند، بلکه با هر جنایت، بیشازپیش مردم ایران و افکار عمومی جهان را علیه خود برمیانگیزد.
تنها کافی است به همبستگی چند میلیونی از داخل و از سراسر دنیا به کارزار هشتکهای «اعدام نکنید!» و «نویدـافکاری» در فضای مجازی توجه کنیم که در میان آنها از رئیسجمهور و وزیران و دولتمردان، تا دبیرکل ملل متحد و برجستهترین شخصیتهای بینالمللی، بهخصوص چهرههای نامدار ورزشی و نهادها و تشکلهای ورزشی دیده میشوند.
این همه شقاوت و این همه شتابزدگی، چرا؟
اما چرا رژیم بهچنین موج عظیم جهانی توجه نکرد؟ چرا با شتابزدگی بسیار، آن چنان که حتی از فرط عجله دیدار معمول آخرین محکوم با خانوادهاش را هم برنتافت، نوید را اعدام کرد؟ آیا این رویکرد نشانهٔ اقتدار و اعتماد بهنفس است یا علامت ضعف و وحشت؟
هر عقل سلیمی و هر منطق سیاسی، حتی در یک نظام دیکتاتوری، حکم میکند رژیمی که بهآیندهٔ خود امیدوار است، این میلیونها و این چهرههای ورزشی را که از محبوبیت جهانی برخوردارند از خود زخمی و منزجر نکند و نشان بدهد که برای افکار عمومی ارزش و احترام قائل است تا بتواند بهاتکای کسب سمپاتی از این رهگذر، با تحریمها و با انزوای خود مقابله کند.
رژیم آخوندی البته این ملاحظات و محاسبات را خوب میداند، اما این ملاحظات در برخورد با نیاز آنی رژیم، با خطری که بقایش را همین امروز تهدید میکند، رنگ میبازد.
علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
این ملاحظات میتواند مورد توجه رژیمی قرار گیرد که بهکار آینده درازمدت یا میانمدت چشم دوخته باشد. در حالی که این رژیم نگران و دلواپس همین امروزش هست.
یک گزینه پیش روی رژیم این بود که بگذارد این موج رد شود، اجرای حکم را بهیک بررسی قضایی دیگر موکول کند و وقتی آبها از آسیاب افتاد، قصد خود را عملی سازد؛ اما رژیم نگران آن است که اگر همین امروز اعدام نکند، فردا ممکن است خیلی دیر شده باشد.
خامنهای همچنین خوب میداند که اعدام یک چهرهٔ محبوب ورزشی چه تأثیرات و پیامدهای گستردهٔ منفی هم در داخل و هم در خارج کشور برایش دارد، اما در عینحال حساب میکند که اعدام چنین چهرهیی میتواند تأثیرات بازدارندهیی بر نیروهای قیام، چه آنها که برای روز «ر» لحظهشماری میکنند و چه آنها که در زندانها و شکنجهگاهها مقاومت میکنند، داشته باشد.
ملاحظهٔ مهمتر، حفظ روحیهٔ نیروهای سرکوبگر
خامنهای همچنین یک ملاحظهٔ مهمتر و عاجلتر دیگر هم دارد و آن نیروهای خودش است. خامنهای در موارد متعدد نشان داده بههیچ قیمتی، حتی بهقیمت آبروی خودش هم، حاضر نیست نیروهای جنایتکار وفادار بهخودش را تضعیف یا متزلزل کند.
نیروهایی که هماکنون از احاطه شدن توسط مردم خشمگین بهستوه آمده و وحشتزده و در حال ریزشند. خامنهای باید بهاین نیروها اطمینان بدهد که هوایشان را دارد. آنها نباید در جنایت علیه مردم ذرهیی احساس نگرانی کنند، نباید نگران مجازات و حتی توبیخ بهخاطر زیادهروی باشند. و نگرانیشان از انتقام مردم هم بایستی با نشان دادن حداکثر شقاوت و سبعیت علیه نیروهای قیام، برطرف شود.
علی خامنه ای می ترسید اگر نوید افکاری را امروز اعدام نکند فردا خیلی دیر بشود
واقعیت این است که ممکن است با این جنایتها چند روزی بر عمر خود بیفزاید، اما قطعاً و در نهایت زیانکار بزرگ این ماجراست. اکنون همهٔ دنیا، حتی آنها که خیلی با سیاست و معادلات سیاسیکاری ندارند در یک پراتیک عینی دیدند و توحش و شقاوت بیحد و مرز آن را لمس کردند و عیناً با همین کلمات رژیم را در پیامهای خود در فضای مجازی محکوم و تقبیح کردند.
اما مهمتر از آن جهان دریافت که این رژیم وحشی در عینحال بسیار ضعیف و بیثبات است و از مردم میترسد. تنها بهعنوان یک نمونه، الکساندر کراس مشاور ارشد سیاسی پارلمان اروپا در توئیت خود نوشت: «رژیم جنایتکار تهران نوید افکاری را بهقصد گسترش ترس و مهار میلیونها نفر اعدام کرد که روزانه با سرکوب این رژیم مستبد میجنگند».
این شناخت و این انزجار از رژیم در شرایط سیاسی کنونی مستقیماً بهکفهٴ مردم و مقاومت ایران میریزد و از کفهٴ رژیم و حامیان بینالمللیاش که هنوز بهرابطه و معامله با این رژیم و بهرهمند شدن از خوان یغمای ایران چشم دوختهاند، میکاهد و دست آنها را هر چه بیشتر در یاری رساندن بهاین هیولا میبندد.
در این نقطه است که هشدار خانم مریم رجوی بهکشورهای غربی پس از این اعدام شقاوتبار با طنین هر چه بیشتری در جهان انعکاس مییابد که: «سکوت و بیعملی بهمثابه چراغ سبز دادن و همدستی با رژیم است که بهجنایاتش ادامه دهد».
اما پیام اصلی شهادت مظلومانه نوید خطاب بهمردم ایران و جوانان شورشی است. حقایقی که گفته شد، بیشک از دید تیزبین آنها مخفی نمیماند.
از این رو همچنان که خانم مریم رجوی در همان پیامهای توئیتری خود گفتند: «مردم ایران بهخصوص جوانان شجاع در برابر اعدام وحشیانه این فرزند شجاع شیراز آرام نخواهند گرفت و در همبستگی با مردم قهرمان استان فارس، بهخاطر اعدام ناعادلانه او، قیام خواهند کرد» .