برای این کار کسی اجازه و فتوا از خامنه ای نمی گیرد همه مجتهد هستند!
فاشیسم دینی بهانتهای راه رسیده و تلاش میکند پاسخ وضعیت انقلابی جامعه را با سرکوب بیشتر بدهد. وضعیت اقتصادی به قدری وخیم است که مردم نان شب ندارند. واقعا نان شب ندارند.
به این تصویر نگاه کنید.
دزد بینوا از دیوار خانه ای بالا رفته که بر دیوارهایش برق وصل بوده همانجا خشک شده است. دنبال لقمه نانی بوده است.
هم تصویر بالا و هم تصویر پایین مربوط به روزهای اخیر است. این یکی وقتی به دام می افتد اقدام به پریدن از دیوار و خودکشی میکند. توان تحمل بریدن دستهایش را نداشته چون باسابقه بوده است.
اینجا جوادیه تهران است سارق یک منزل در محله جوادیه تهران هنگام فرار از طبقه سوم به پایین پرت شد و جان باخت.
این است سرنوشت جوانانی که از شدت فقر و برای لقمه ای نان دست به دزدی می زنند و اینگونه به زندگیشان در زیر سایه جمهوری اسلامی خاتمه داده می شود.
این تصویر را نگاه کنید این یکی دزد نیست کولبر است نمیخواهد دزدی کند.
اسمش “سیوان شیرمحمدی” کولبر کرد است، که با شلیک نیروهای سرکوبگر رژیم که جرمش حمل کالا برای کسب نان برای خانواده بوده است به این شکل دردناک که در تصویر می بینید آسیب دیده است!
جامعه ایران در شرایط فوق العاده حساس و انقلابی به سر میبرد.
برای سرپوش گذاشتن بر این وضعیت روز گذشتهابراهیم رئیسی ۷ نفر از جمله یک زن ۴۲ ساله صاحب دو فرزند را دار زد.
آمار اعدامهای رئیس طی ۵روز گذشته ده زندانی است که البته دونفر از آنها فرزندان بلوچ مردم ایران هستند.
این توازن وضعیت اقتصادی مردم با حکومتی است که اختلاسگران و گنده لاتهای سپاه همه مال مردم را میخورند و مردم برای لقمه نانی به دام می افتند کشته و کشته میشوند.
برای این کار کسی اجازه و فتوا از خامنه ای نمی گیرد همه مجتهد هستند!
در این وضعیت خرد کننده اقتصادی، که فقر و فلاکت امان مردم را بریده و میلیونها خانوار حتی نان کافی برای سیر کردن شکم خود نمییابند، تنها راه برون رفت خود را در افزایش شکنجه و اعدام یافته است.
این اعدامها در شرایطی است که جامعه بینالمللی و بهخصوص اروپا، رعایت موازین حقوقبشر و بهخصوص دست برداشتن از اعدامهای فراقانونی را بهعنوان شرط عادی کردن روابط با رژیم مطرح میکنند، اما فاشیسم دینی حاکم نشان داده که استمرار شکنجه و اعدام را خط قرمز خود میداند و هرگز آن را تحتالشعاع ملاحظات سیاسی و مناسبات بینالمللی قرار نمیدهد، زیرا بهخوبی میداند که بدون سرکوب و اعدام در برابر امواج متلاطم خشم و اعتراضات مردمی که این روزها در سراسر کشور جریان دارد، حتی یک روز هم دوام نمیآورد.
آخوند رئیسی سردژخیم قضاییهٔ خامنهای طی سخنانی در شورای قضایی استانها در تاریخ ۸دیماه گذشته، خطاب بهقضات و دادستانهای رژیم تأکید کرد که باید «سیاسی» باشند، «از شرایط تحلیل داشته باشند»، «ضرورتهای جامعه را خوب درک کنند» و احکام را «متناسب با شرایط» صادر کنند. الگو و شاخصی هم که او در این رابطه معرفی کرد، دژخیم قاسم سلیمانی بود که «خوب شرایط را میشناخت و نیاز را تشخیص میداد».
به این ترتیب دقیقاً برخلاف اصل شناختهٔ شدهٔ استقلال قضا و قانون از شرایط و ملاحظات سیاسی، رهنمود رئیسی جلاد این است که قضات بایستی متناسب با نیاز رژیم حکم صادر کنند. صریحتر از او جانشین سرکردهٔ نیروی انتظامی، پاسدار جنایتکاری بهنام قاسم رضایی بود که خطاب بهپاسداران زیر دست خود گفت: «اگر در درگیری نفر را گرفتید و من ببینم سالم اینجا ایستاده، باید پاسخ دهید چرا؟! اگر قمه دستش بوده باید دستش شکسته شود!» (۱۲دی۹۹).
«ضرورتها» و «شرایط» که آخوند جلاد رئیسی بر آن تأکید میکرد را این روزها در هشدارهای تحلیلگران و کارشناسان رژیم در رسانههای حکومتی بهوفور میتوان مشاهده کرد:
روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری (۲۶بهمن) با بیان اینکه «خط فقر غذایی بهازای هــر نفر ۶۷۰هزار تومان است» هشدار میدهد: «اگر شــرایط اقتصادی تغییر نکند و همچنان روند افزایشی بهخود گیرد، شاهد نابســامانیهایی در جامعه و اجتماع خواهیم بود که… بهتدریج این نابسامانی و هرج و مرج (بخوانید قیام سراسری) کلیه طبقات اجتماعی را فرا خواهد گرفت».
روزنامهٔ دولتی ایران (۲۷بهمن) نیز با اشاره بهاین که «آثار تورم از هر جنبه و منظری نابود کننده زندگی اقشار کمدرآمد و متوسط جامعه است». هشدار میدهد: «این روند بهشدت جامعه را بهسوی دوقطبی شدن هدایت میکند که نتایج گسترده آن از قبیل افزایش ناامنی و آشوب دامن همه افراد جامعه را خواهدگرفت».
منظورشان این است که رژیم به ته خط رسیده و جامعه در وضعیت التهاب پیش از انقلاب به سر میبرد.
آخوندها نه راه پس دارند نه راه پیش. علی خامنه ای میخواهد با سرکوب در داخل و تروریسم در بیرون جلوی انفجار را بگیرد. اما جامعه منتظر اجازه و فتوای خامنه ای برای انقلاب نمی ماند و بوقتش تمامی سیاهی او را از صحنه روزگار پاک خواهد کرد.