اسدالله مثنی که از مدرسین مدرسه علوی تهران و از حاضرین در صحنه اولین دیدار خمینی و مسعود رجوی بوده است، در مصاحبه ای این دیدار را توصیف میکند:
اون موقع من توی مدرسه علوی تدریس میکردم. (مدرسه علوی محل استقرار خمینی بود) مسولان مدرسه از رابطه من با مجاهدین خبر نداشتند.
منصور زاهدی پیشاپیش به من اطلاع داده بود که مسعود میان اونجا.
من سریعاً به احمد خمینی گفتم مجاهدین توی این اتاقن.
در همین گفتگو بودیم که خمینی رسید و من در اتاقو باز کردم و خمینی وارد اتاق شد و اونیکه دیدم خمینی به وسط اتاق که رسید با برادر مسعود روبرو شد و مسعود هم بلند شده بود و با خمینی دست داد.
به نظرم صحنه خیلی قابل توجهی بود.
چیزی که اونزمان من اونجا از نزدیک میدیدم عدم دستبوسی از طرف مسعود رجوی بود.
دستبوسی خمینی کمترین چیز بود، خیلیها برای پابوسی او میآمدند!
مسعود رجوی در رابطه با اولین دیدار میگوید:
«چند شب بعد با برخی برادرانمان در محل استقرار خمینی در یک اتاق خصوصی در جنب اتاق دیدارهای عمومی او دیدار کردیم.
احساس کردم از این که دستش را نبوسیدم و به روبوسی معمول اکتفا کردم، جاخورد.
چون طبق روال آن روزگار هرکس به او میرسید، اول دستش را میبوسید.
اما همین که خواستم صحبتهای جدی را شروع کنم، بهانه آورد که نماز مغرب دارد دیر میشود و به من تکیه داد و از جا بلند شد.
گفتم آقا، حرفهای ما چه میشود، با اشاره به احمد گفت: احمد که هست، بنویسید به او بدهید من حتماً میخوانم.
من هم بلادرنگ در سالن پایینی همین مدرسه رفاه چند صفحه نوشتم و به احمد دادم.
حرفهایم در مورد تغییر رژیم، روند انقلاب، دولت بازرگان و ضرورت تضمین آزادیها و حقوق مردم و همچنین اعتراض به رفتار کمیتههای ارتجاعی با نیروهای انقلابی بود»