آیا شیوه نافرمانی مدنی یا اعتراض مدنی برای سرنگونی رژیم ایران جواب دارد؟
یکی از روشهای مبارزه برای سرنگونی که مستمر روی آن بحث و تبادل نظر میشود، شیوه مبارزه از طریق نافرمانی مدنی یا اعتراض مدنی است، آیا این شیوه به سرنگونی ملاها راه می برد؟
در بحث قبلی در شیوه راهپیمایی گسترده و یا تظاهرات میلیونی گفتیم: این شیوه برای دیکتاتوری هایی است که به میزانی ضعیف شده اند و قدرت سرکوبشان پایین آمده است و یا جوامعی که از آزادی بالنسبه برخوردارهستند و امکان شکل گیری این تظاهرات که النهایه تبدیل می شود به تظاهرات میلیونی در دیکتاتوری آخوندی وجود ندارد! در مورد این شیوه پاسخ چیست؟
جواب: هر دو شیوه مبارزه و اعتراض مدنی و راهپیمایی گسترده اساسا، اینها هیچ کدام در مورد دیکتاتوری آخوندی و خامنه ای صادق نیست چون نه جامعه آنقدر آزاد است که مثلا یک تظاهرات شکل بگیرد و اتفاقا برعکس دیکتاتوری های دیگر که وقتی ضعیف می شوند سرکوب شان شل می شود. آخوندها با سرکوب جامعه به این نتیجه رسیدند که وقتی ضعیف می شوند بیشتر باید سرکوب کنند.
یعنی هر جا که می بینید آخوندها بیشتر به سرکوب روی می آورند یعنی ضعیف تر شدند مثل همین کارهای وحشیانه ای که انجام می دهند و جوانان را در خیابانها می چرخانند.
یا اعدام در ملا عام. یا این بگیر و ببندهایی که به اسم بد حجابی می کنند، نشان می دهد که ضعیف شدند.
پس یک نکته پایه ای در مورد فرق دیکتاتوری آخوندی و دیکتاتوری های معمولی که بوده و یا هست را نباید فراموش کرد و
آیا شیوه نافرمانی مدنی یا اعتراض مدنی برای سرنگونی رژیم ایران جواب دارد؟

نافرمانی مدنی و یا اعتراض مدنی، شیوه ای است که مهاتما گاندی رهبر فقید جنبش استقلال هندوستان، زمانی که مستعمره انگلستان بود از آن استفاده کرد.
آقای گاندی گفته بود با اعتراض مدنی، مثلا اجناس کارخانه های انگلیسی را نخرید و یا مثلا مالیاتی که انگلیسی ها بر مواد که از هندوستان تولید می کنند ندهید و مشخصا مالیات بر نمک که اساس اقتصاد انگلیس در هندوستان را تشکیل می دهد.
با این کار شاهرگ اقتصادی انگلیس در هندوستان، هدف قرار گرفت و در نتیجه مبارزات گاندی موفق و کشور هندوستان تحت رهبری آقای گاندی به استقلال رسید.
در هندوستان این راه خیلی موفق بود اما ما باید بدانیم به عنوان یک مبارز هر راهی را باید با خودمان پرو کنیم.
به قول خیاطها هر لباسی الزاما اندازه تن ما نیست. یک لباس ممکن است خیلی قشنگ باشد ولی اگر سایز ما نباشد مسخره به نظر می رسد.
اگر به تاریخ هندوستان نگاه کنیم ، گاندی در یک مقطع تاریخی با هوشیاری سیاسی بسیار بالایی که داشت از وضعیت سیاسی آن روزگار استفاده کرده بود . انگلستان درگیر جنگ جهانی شده بود.
آیا شیوه نافرمانی مدنی یا اعتراض مدنی برای سرنگونی رژیم ایران جواب دارد؟
سربازان و منابع هندی برایش اهمیت داشت از آن طرف هم خود انگلستان چنان توانی نداشت که با نیروهای آلمان و شرکا بجنگد و همزمان درگیر سرکوب داخلی بشود.
دیکتاتورها ضعیف می شوند اینجا انگلستان ضعیف شده بود که اجازه چنین کارهایی را می داد.
نکته بعدی هم این بود که اصلا فروپاشی مستعمرات انگلستان آغاز شده بود و هند بزرگترین و مهمترین بود و انگلستان نمی خواست با بی آبرویی اخراج بشود یعنی با درگیریهای سنگین و خونریزی.
در نتیجه دست به سرکوب آنچنانی نمی زد. از طرف دیگر طرف حساب گاندی یک کشور استعمارگر بود که مسئله اش غارت سرمایه های اقتصادی بود.
هند را می خواست برای نیروی کار ارزان و حل مشکلات اقتصادی. گاندی هم به خال زده بود دقیقا آمده بود روی شاهرگ طرف حسابش یعنی انگلستان.
نکته قابل توجه این است که مگر برای آخوندها مهم است که کارخانه ها از بین برود؟ خودش آمار می دهد اینقدر کارخانه تولیدش از بین رفته است. مگر برای آخوندها مهم است که کارگران بیکار شوند؟
همین الان ماهها و حتی سالهاست که حقوق کارگران را نمی دهد. خودشان هم اعلام می کنند. می گویند با اعتصاب مشکلی نداریم ولی جواب اعتصاب کنندگان جز باتوم و گاز اشک آور چیزی نیست؟
این رژیمی است که خودش با رانت و رانت بازی تولید را نابود می کند. و نیاز نیست تولیدش را تحریم کنیم خودش کارخانه هایش را نابود می کند.
چون رژیم می داند هیچ مشروعیتی ندارد هیج پل پشت سری برای خودش با مردم باز نگذاشته است و یک زبان با مردم ما بیشتر صحبت نمی کند آن هم سرکوب.
حتی ۱۰ کارگر، ۲۰ کارگر ۱۰۰ کارگر در هپکو و شرکت نیشکر جمع می شوند و می گویند حقوق ماهانه مان را بده نه افزایش حقوق.
اما دستگیر و شکنجه می شوند. و بعد اعتراف اجباری که آقا اشتباه کردیم ما اوباش هستیم.
مگر آخوندها اقتصادی برای ایران باقی گذاشتند که ما باید برویم بشینیم آن اقتصاد را فلج کنیم تا مثلا آخوندها سرنگون بشوند.
خودشان می گویند دلار ۳۰۰۰ هزار تومان است. آخوندا به نقطه فروپاشی اقتصادی رسیده اند ولی فقط با عنصر سرکوب و خفقان است که سر پا مانده اند.
تظاهرات سیاسی؟ هواداران یک تیم پرسپولیس که به فینال جام جهانی کشورهای آسیا رسیدند جواب شادی و خوشحالی شان گاز اشک آوربود.
آیا شیوه نافرمانی مدنی یا اعتراض مدنی برای سرنگونی رژیم ایران جواب دارد؟
شادی آنها هم هیچ ربطی به سیاست نداشت. از ترس اینکه یک تجمع کوچک تبدیل به یک تجمع بزرگ بشود باتوم و گاز اشک آور آورد.
هنرمند بزرگ مردم ایران آقای شجریان فوت می کند، مردم می خواهند مجلس ترحیم بگیرند.
چه دعوایی دارند؟ اول اینکه بسیج پلیس با نیروی سرکوب گر جلو بیمارستان با گاز اشک آور و بعد نمی گذارند کسی در این مراسم شرکت کند.
در این رژیم اعتصاب معنی ندارد. اگر رژیمی باشد که دیکتاتوری ضعیف شده باشد نتواند سرکوب کند. به میزان قبلی نتواند سرکوب کند. اما این رژیمی است که ۳۰۰۰۰ هزار نفر را قتل عام کرده است.
بچه های ۱۲-۱۳ را ساله اعدام کرده است. زن باردار اعدام کرده است. این رژیم آخر خط سرکوب است. این رژیم امیدی به آینده اش ندارد که بماند. می داند تنها سلاحش سرکوب است اگر زمین بگذارد فردا نیست.
ولی رژیم های دیگر که اینطور نیستند.
حرف این نیست که اعتصاب و اعتراض نکنند. بلکه باید بیشتر اعتصاب و اعتراض کرد. پالایشگاه های نفت باید اعتصاب کنند تا چهار راه نفت بسته شود که پولش خرج امیال آخوندها نشود. بحث بر سر شیوه اعتراض و اعتصابی است که منجربه سرنگونی این رژیم شود.
اینها شیوه هایی نیست که به تنهایی رژیم را سرنگون کند. قطعا لازم است ولی کافی نیست.
یعنی کسی نمی تواند بگوید ما اعتراض نمی کنیم چون شیوه خوبی نیست. از طرف دیگر یکی بگوید فقط اعتصاب و اعتراض می کنیم تا سرنگون کنیم.
نه هم اولی غلط است و هم دومی .
از قضا پازل سرنگونی همین اعتراضات و اعتصابات است. ولی همین که رژیم ببینید که موضوع به سرنگونی راه می برد شروع به سرکوب می کند.
وقتی در ماهشهر پاسداران از بالا به روی مردم رگبار باز می کنند چه اعتراضی می توان کرد؟
اعتراض خوب است وقتی که زمینه ای بشود برای یک قیام.
ادامه دارد